بوی موی جولیان

تبلیغاتــــ advertising

آخرین مطالب سایت بوی موی جولیان


سپاهان درب
ترافیک سنگین در آزادراه های البرز
افزایش قیمت جهانی مواد غذایی در ماه جولای
منصوریان:پنالتی استقلال ازطبقه دوم هم مشخص بود

۱۰ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است

مست

یه مجموعه ایه از کلی حس بد!
کلی استرس!
کلی اعصاب خورد!
کلی عصبانیت الکی!

اسمش هست مهسا! خوشبختم :(

-----
مهسا خستس. می خواد بمیره

نمی گم ربط به کنکور نداره ها داره!
کلی استرسم واسه اونه ولی کنکور نمی تونه به تنهایی این قدر حال آدمو خراب کنه :(

فقط این کنکوره باعث شده تمام بدبختیام هی بیاد جلو چشم
هی ببینمشون هی بشون فک کنم!

می شه زود تر از جلو چشمم گم شی؟
می شه زود تر تموم شی و دیگه لطف کنی و کلاهتم این طرفا افتاد ، برنگردی؟

------

مامان باباها موجودات خوبی هستن!
خیلی خوبن!

درسته دعوا می کنن
درسته ناراحت می شن
توقعاتشونو هیچ وقت اجرا نمی کنی
ولی بازم پیشتن، پشتتن

میون این همه حس بد و ناراحتی و اینا اگه اینا رو نداشتم رسما می مردم

----

البته ناگفته نمونه دوست خوب هم نعمتیه
درسته بی وفا می شه هر از گاهی
درسته دوستت نداره اون قدر
ولی من ناشکر نیستم! قدر همون یه اپسیلون رو هم می دونم

----
از این شعر حفظی ِ غیرِ عزیز تقاضا داریم بعد از بیش از یک هفته لطف کنن و از ذهن من برن بیرون!
چشم دیدنشونو ندارم حتی
بعد با پررویی تمام هی اون تو می چرخه.
پاشید برید بیرون! جا خیلی زیاده رفتید نشستید اون تو؟
خجالت بکشید بیاین بیرون از تو اون حافظه ی لعنتی
یالا :|


محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت ای دوست این پیراهن است افسار نیست
گفت مستی زان چنین افتان و خیزان می روی
گفت جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست

پ.ن: کلی حرف دیگه هست سنگینی می کنه تو دلم! حیف زیادی حرف زدم :-" :پرحرف

THE END

خوب اینو باید خیلی زود تر می ذاشتم

نه بعد از یه هفته از تموم شده اون جهنم

بلاخره تموم شد

نمی دونم خوب تموم شد یا بد

ولی مهم نیست! مهم اینه که تموم شد

:))))


حس خوبیه که این قدر آدم بی کار باشه

دیگه دیوارا و چراغ های اتاقم جذابیتشونو برام از دست دادن و چیزای دیگه ای جذاب شدن


کنکور از چیزایی بود که به نظر می یومد نمی خواد تموم شه

ولی مرسی که تموم شدی!

دیگه لطفا کلاهتم این طرفا افتاد این طرفا نیا! باشه؟


نظران و پیشنهادات شما را برای گذراندن تابستان پذیراییم ;;)

صحبت جانانه

همیشه از نظرم سیستم آموزش و پرورش بی عقل بودن

نه فقط تو ایران ها... کلن

کدوم آدم بی عقلی پیشنهاد کرده تو یه دوره ی 9 ماهه ما بریم مدرسه و بعد 3 ماه بی کارِ بی کار باشیم

تا حالمون از هر چی تعطیلاتِ به هم بخوره. از این همه یکنواختی و بی کاری تا دلمون برا مدرسه تنگ شه

بعد باز 9 ماه این قدر جون بکنیم (یا حتی اگه اون قدر جون نمی کنیم اون قدر از عذاب وجدانش خفه شیم) که دلمون لک بزنه واسه تابستون و استراحت

چرا؟ آخه چرا واقعا؟ چرا این قدر همه چی مسخرس

نمی گم دلم واسه کنکور تنگ شده! نه اصلا! اصلا ! دلم برا مدرسه تنگ شده ! برا دوستام! برا اون همه با هم بودن ها

حتی دیگه نمی تونم انتظار داشته باشم این تابستون تموم شه بازم همشونو می بینم

فیلم دیدن و کتاب خوندن و بازی کردن حدی داره

مگه آدم چه قدر می تونه مجسمه وار زندگی کنه؟

ماه رمضون هم فرصت بیرون رفتن و ورزش کردن و با دوست ها بودن رو از آدم می گیره

این چه انصافیه آخه؟

-----------------

یه عادته بد آدمای اطراف اینه که تا آدمو می بینن هی می پرسن نتیجه ی کنکور کی می یاد؟
می گم نمی دونم یه ماه دیگه شاید

بعد هی فک می کنن من الان قراره تک رقمی! فوقش دورقمی شم

هر چی می گم! نه به خدا از این خبرا نیس! هی می گن نه و ما مطمئنیم و اینا

اینجاست که مجبور می شی یه لبخند بزنی و بذاری تو جهل خودشون بمونن

نمی خوان رو به رو بشن با واقعیت خوب! به من چه! من وضیفمو انجام دادم :-سوت

-----------------

کلاس زبان و رانندگی ای که قرار بود از این هفته شروع شن و منو سرگرم کنن
ولی در کمال بی انصافی هر دوشون یه هفته افتاد عقب!

مرسی از این همه همکاری ای که تمام اینا دارن که منو این قدر کلافه کنن!

--------------

ینی واسه همه تابستون بعد کنکور این قدر اذیت کنندست؟

--------------
جانا به خرابات آ تا لذت جان بینی
جان را چه خوشی باشد بی‌صحبت جانانه

خوب / بد ؟

تابستون خوبه

علافیه خوبه 

فیلم دیدن خوبه

بازی کردن خوبه

کلاس زبان رفتن خوبه

کلاس رانندگی زفتن خوبه حتی با وجود این که معلمه هی بت یادآوری کنه به هر حال هر کسی تو یه چیزایی تواناییش زیاده تو یه چیزایی تواناییش کمه و دیر به دست می یاد

کد زدن گاه و بی گاه خوبه

دیدن گیتی حتا همون یه نصف روز هم بازم خوبه

این که هی می خوای و اراده می کنی جاوا یاد بگیری خوبه

حتی این که تنبلیت می یاد و آخرشم ول می کنی یادگرفتنو خوبه

این که واسه فعالیت هایی که می کنی هیچ اجباری نداری این کارو می کنی چون دوست داری نه این که مجبوری خیلی خوبه! خیلیییی

مامان بابا و خواهرت خوبن درک می کنن خیلی. خیلی خوبن



در عوضش کنکور بد بود! خیلی بد بود

چه خودش چه نتیجش

این همه چیزای خوب هنوز نتونستم جبران این یه قلم رو کامل انجام بدن

به یه سری چیز هیجان انگیز تر و بهتر نیازمندیم



فک کردن به دانشگاه الان زیادم ترسناک نیست!

حتی از الان فک کنم بتونم دوستش داشته باشم


یه حسی این روزا بم می گه دوست دارم یه دفتر خاطرات بردارم و براش هی حرف بزنم

با این که حتی هیچ اتفاق خاصی خیلی وقته برام نمی افته 

اساسی ترین مشکل اینه که نمی دونم آدما تو دفتر خاطراتاشون چی می نویسن

شاید همیشه یاد گرفتم یه سری چیزا رو تقلید کنم

خیلی بده هیچ وقت هیچ کاری رو نمی تونم انجام بدم مگر این که 2 3 نمونه از اون کارو قبلن ندیده باشم

اینم یه نقطه ضعفمه فک کنم که این قدر اعتماد به نفس ندارم

می گذرد ...

کلاس زبان خوبه، خوب؟ فقط این امتحان دادنش مضخرفه! اونو بردارن خوش می گذره :شب قبل از امتحان
من اگه توانایی داشتم این قدر کلمه اینگلیسی بلد باشم خوب اینا رو سر کنکور می ریختم تو مغزم که وضعم این نشه
مگه تریلیه مغز که همین جوری هی بار بزنم کلمه های جدیدو
من یک گلدفیش هستم خوش حال هستم! 
این قدر سخته درکش :)))

بم نمی یومد این قدر سر رانندگی ترسو باشم.
در حدیه که مثلا پشتم یا جلوم اتوبوس یا ماشین بزرگی می بینم این قدر از نظرم ترسناکن که می خوام در جا بزنم کنار و بذارم از من یکی دو کیلومتری دور شن بعد راه بیفتم
فک نکنم چیز طبیعی ای باشه :-"

امروز که رفتم مدرسه یه جوری خیلی حس بی مصرفی کردم
این که ببینی تو آخرین کار دسته جمعی بچه ها فقط ناظری و قرار نیس مسئولیت خاصی داشته باشی حس بدی بود
خیلی بد
کاش حداقل کار خاصی بلد بودم :(
ولی بازم براش ذوق دارم جشن فارق التحصیلی خودمون ;;)

قبول دارم زیادی حساسم
زود ناراحت می شم
و آدمای اطرافم برام خیلی مهمن
ولی هنوز خودم عادت نکردم به رفتار خودم
چه برسه به بقیه
پس
ببخشید گاهی تند بودن و بد بودن منو

بی حس

یه بازه ایه دارم فک می کنم چم شده

چرا یه جوری شدم

هیج دلیلی واسه ناراحتی وجود نداره!

همه چیز یه چیز معمولیه رو به خوبیه

انصافا هیچ دلیلی نداره که آدم بخواد ناراحت شه

هنوزم نمی دونم چمه


انگار به یه حدی رسیدم که ظاهرم شاده ، خوشحاله ، خوبه

ولی نمی دونم چرا هیچ حسی تو درونم نیست

مث آدمیم که توشو خالی کردن

هیچ خوشحالی ای ناراحتی ای هیچی ندارم

این احساس از ناراحت بودن هم بدتره! خیلی هم بدتر

:(


اگه بفهمم چمه خوشحال می شم


تا تو نگاه می کنی . . .

دوست ها موجودات خوبین!
تا 3 هفته پیش می نالیدم از همه چی
الان خیلی خوبم! خیلی شادم! فک کنم اینو مدیون دوست های خیلی خوب قدیمی و جدیدمم!
خیلی خوبین! باشه؟

-----

چه معنی داره یه ترم اولی درس بخونه اصلا؟
یه ترم اولی فقط باید با دانشگاه آَشنا شه
فقط باید بگرده و خوش بگذرونه و خودش رو وقف بده و خستگی کنکورش رو در کنه!

----

نتیجه اخلاقی: آدم نباید از آدم های جدیدی که می یان تو زندگیش بترسه!
می تونی آدم های جدیدی رو ببینی که خیلی خیلی بات جورن! و اصلا فک نکنی هی من این آدم رو 3 4 هفته نیس بیشتر می شناسم!
حس کنی همیشه می شناختیشون :دی

----

acm بد بود! خیلی بد بود
گروهمون خوب بود! یکی که نمی خوام اسم ببرم هی می گه من خیلی خفن بودم و اینا
حالا نمی خوام ذوقش رو کور کنم یه کم خفن بود
ولی به هر حال...
نشد دیگه
ایشالا سال بعد  :دی
سال بعدیا بترسید از ما :)))

----

چرا زمان این قدر زود می گذره؟
نه به اون سال کنکور لعنتی که نمی گذشت . . . نه به الان

----

+ تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است 
   . . .

----
باشه خوب!
تو یه گوگول مگولی :))

----

و آزمون رانندگی ای که قصد نداره منو قبول کنه :|


 

غریب

چه غریب ماندی ای دل !

نه غمی،

نه غمگساری


نه به انتظار یاری،

نه ز یار انتظاری


غم اگر به کوه گویم،

بگریزد و بریزد


که دگر بدین گرانی نتوان کشید باری

هورااااااا

هورااااا

مهسا بلاخره گواهینامشو گرفت

ینی نگرفت هنور ولی این آزمون شهر کوفتی بلاخره، بلاخره تموم شد!

بعد این همه وقت اصلا باورم نمی شد! انگار که این هم نفرین شده بود...

وقتی افسر گفت شناسنامتو بردار و از ماشین پیاده شو واقعا دستم داشت می لرزید.

همیشه فک می کردم یکی می گه دستم از هیجان و استرس می لرزه اغراق می کنه

ولی اغراق نبود :)))) هی تو برگه سرک می کشیدم ببینم چند تا خطا برام زده! هی دنبال 4 امین تیک بودم ولی نبود:)))

قبول شدم بلاخره تموم شد این آزمون شهر لعنتی هم..............

هورااااااااااااااا :-""""""""

واقعا حس شادی و رهاییم رو نمی تونم توصیف کنم :))) واقعا نمی تونم :دی


+می خوام سعی کنم بیشتر بنویسم

نقاب

نفس آدم ها

سر بسر افسرده است.

روزگاری است در این گوشه ی پژمرده هوا

هر نشاطی مرده است.



+اگه می خوای آدما رو دقیق بشناسی

به ظاهرشون اصلا اهمیت نده.

 نبین داره می خنده

 نبین به هر بهونه ای چنگ می زنه تا این خنده هه کنار نره!

 این آدما معمولا ناراحت ترین ها هستن...


اگه می خوای بشناسی آدما رو بشون اجازه بده نقابشونو کنار بزنن...




++ از تنها بودن متنفرم . . . می ترسم . . .

i> http://pnuna.avaxblog.com/
  • http://wp-theme.avaxblog.com/
  • http://niushaschool.avaxblog.com/
  • http://miiniikatahamii.avaxblog.com/
  • http://sheydaw-amirhoseiwn.avaxblog.com/
  • http://akhbar-irani.avaxblog.com/
  • http://tanzimekhanevadeh.avaxblog.com/